-
Spivey Rowe publicou uma atualização 6 meses atrás
بسیاری از افراد زمانی که متوجه دوجنسگرایی شریک جنسی و عاطفیشان میشوند، آشفته و سردگرم شده و نمیدانند چه کار باید بکنند. خواندن این مقاله به شما کمک میکند تا علل را بهتر شناخته و راه حل مناسبی پیش بگیرید. بسیاری از افراد ممکن است در طی زندگی خود در فعالیتهای جنسی با همجنس خود شرکت کرده باشند و در عین حال گرایششان به جنس مخالف باشد. همهی این افراد لزوما دو جنسگرا نیستند و خود را دو جنس گرا نمیدانند.
بایسکشوال به نوعی از تمایلات جنسی گفته میشود که در آن، فرد به هر دو جنس موافق و مخالف خود، میل و اشتیاق نشان میدهد. به عنوان مثال، یک مرد بایسکشوال، میتواند از ارتباط جنسی با آقایان، به اندازه برقراری رابطه با خانمها لذت ببرد. و دسته آخر افرادی با گرایش جنسی بایسکشوال هستند که هیچ گاه گرایش خود را ابراز نمی کنند. این افراد علاوه بر رابطه جنس مخالف، تمایل زیادی به برقراری رابطه با هم جنس خود هم احساس می کنند اما به دلایل متعدد آن را در خود سرکوب کرده و هیچ گاه ابرازش نمی کنند و تنها در حد تخیلات جنسی برای شان باقی می ماند. من کاملا بی میلم ولی از نظر عاطفی هم به جنس مخالف و هم جنس موافق علاقه دارم.البته بیشتر موافق.با دیدن پورن های همجنسگرایی یکم تحریک میشم اما بازم میلی به اینکه خودم بخوام رابطه داشتم باشم ندارم.
سلام من به هیچ جنسیتی علاقه ای ندارم.من خودمم نمیدونم چرا اینجوریم. مهم نیس چجوری باشیم هر کی یه مدله.همه هم با این تفاوتاشون خوشکلن. اگر شما نیز گرایشی را میشناسید که در این لیست ذکر نشده، آن را ذیل همین صفحه به عنوان کامنت بنویسید تا لیست بروز شود.
دقیقا به همین دلیل است که تشخیص اینکه یک فرد بایسکشوال است یا خیر؛ مقداری مشکل میشود. در آخرین مرحله که عدم اطمینان مداوم است فرد همیشه در چالش و نوسان بین همجنس و غیر همجنس باقی میماند. ممکن است گاهی اوقات تمایلش به یکی از طرفین بیشتر شود و به هویت دوجنسگرایی خود شک کند.
اخلاقی بودن این رفتار به موقعیت اجتماعی شریک زندگی بستگی دارد، نه جنسیت فی نفسه. هم زنان و هم مردان جوان به عنوان آرزوهای عادی در نظر گرفته می شدند، اما در خارج از ازدواج، مرد قرار بود تنها با برده ها، فاحشه ها (که اغلب برده بودند) و بدنامی ها به خواسته های خود عمل کند. داشتن رابطه جنسی با همسر مرد آزاد شده دیگر، دختر قابل ازدواج او، پسر زیر سن قانونی او یا با خود مرد غیراخلاقی بود. فقدان خویشتن داری، از جمله در مدیریت زندگی جنسی، نشان می دهد که مرد در اداره دیگران ناتوان است. افراط بیش از حد در «لذت نفسانی کم» هویت مردان نخبه را به عنوان یک فرد فرهیخته تهدید می کند.
به عنوان مثال، آریستوفان آنها را euryprôktoi به معنای “آب های پهن” می نامد و آنها را مانند زنان به تصویر می کشد. در طی این دوران، عوامل مختلفی نیز در نادیده گرفتن دوجنسگرایان مؤثر بود. برای مثال در ابتدا فمینیستها در زمان اعتراضات دگرباشان، دوجنسگرایی را چندان مورد توجه قرار نمیدادند، زیرا از دید آنها دوجنسگرایی فقط معنی گرایش به دو جنس موافق و مخالف را میداد که با نگرش فمینیستهای آن موقع همخوانی نداشت. _خیانت در افراد بایسکشوال بیش تر است؛ خیانت مساله ای است که هیچ ارتباطی با گرایش جنسی ندارد و هیچ تحقیقی خیانت بیش تر در افرادی با گرایش جنسی متفاوت را گزارش نکرده است.
بهرحال صرف نظر از تفاوتهای این دو گرایش، آنچه که امروز برای جوامع پزشکی و به ویژه روانپزشکان مسجل شده، این است که هیچکدام از این دو تمایل، نباید به عنوان ناهنجاری یا مشکل اخلاقی تعریف شوند. متاسفانه این روزها شاهد این اتفاق هستیم که افراد بایسکشوال به خصوصیات منفی اخلاقی از قبیل خیانت و بی بند و باری متهم میشوند. بایسکشوال چیست است برای همیشه این نکته را در یاد داشته باشیم که این افراد همانقدر میتوانند دارای اخلاقهای ناپسند باشند که سایر افراد معمولی جامعه، پتانسیل بروز این رفتارها را دارند. دستاوردهای دوجنسگرایان نیز به حاشیه رانده شدهاست، درحالیکه آنان نیز در اعتراض و پیگیری حقوق خود طی دهههای متمادی آمریکا و اروپا سهیم بودهاند؛ برای مثال پیشنهاد دهندهٔ برگزاری «گی پراید » در آمریکا، شخصی دوجنسگرا بود. پیامدهای ناشی از نادیده گرفتن دوجنسگرایان در موارد نامبرده شده سبب میشود که دوجنسگرایان با مشکلات گوناگونی مواجه شوند.
اما میتوان دیدگاه این دین نسبت به “لواط” (همجنسگرایی دو مرد) را به صورت کلی به هموسکشوال نیز نسبت داد. در آیات و روایات بسیاری، از لواط به عنوان فحشا، عامل قهر خداوند، یک عمل زشت و مزمت شده و … تفاوت این تمایلات، همواره برای بسیاری از افراد و به ویژه نوجوانان، جای سوال است. این موضوع در میان کسانی که به تازگی به سن بلوغ رسیدهاند، تبدیل به یک بحران میشود؛ زیرا آنها را با ابهامات زیادی در رابطه با شناختن تمایلات خودشان مواجه میکند. برای مثال ممکن است آنها دیرتر اقدام به برونآیی کنند یا اصلاً آشکارسازی نکنند. حتی در مواردی که دوجنسگرایان برونآیی میکنند، ممکن است خود را به عنوان همجنسگرا یا دگرجنسگرا آشکار کنند که این موضوع بیشتر در فضای تکجنسگرا-هنجار و تکجنسگرا-محور صورت میگیرد.